یادی از شهیدی که فرزندش هم، ولایی بود
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۹۰۸۶۲
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز کهگیلویه و بویراحمد، شهید سیدیوسف دانشخواه یکی از شهدای دوران دفاع دفاع مقدس است.
معلم شهیدی که برای مردم شهر قلعه رئیسی الگوی تمام عیار بود و در زمان طاغوت نقش مهمی در بیداری منطقه چاروسا داشت و مردم را از اتفاقات روز آگاه میکرد. فرزند شهید دانشخواه؛ سید مجتبی که در دوران دانشجویی نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشت و از رهبر معظم انقلاب خواست در دفتر ایشان خدمت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر معظم انقلاب جواب نامه ایشان را هم داد و با درخواستش موافقت کرد اما متاسفانه چند ماه بعد در شهر اهواز بر اثر تصادف جان خود را از دست داد. اما! وقتی شهید شدن یوسف را به مادر ایشان اعلام می کنند گریه نمی کند و از مردم هم درخواست می کند که گریه نکنند چرا که یوسف خود دوست داشت به جنگ برود و شهید شود و چون عاشق شهادت بود امروز گریه نمیکنم و خوشحالم که به آرزویش رسید. وصیتنامه شهید: «الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم عندالله و اولئک هم الفائزون.» «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءً عند ربهم یرزقون» خدایا خیلی دوست دارم که سرباز امام زمان باشم و بتوانم او را ببینم اما نمی دانم از این جنگ جان سالم بدر خواهم برد یا نه. اما آرزوی دیدارتان را زیاد دارم و دوست دارم که در آزاد کردن بیت المقدس شرکت کنم، و این جهانخواران را که چندین سال است که خون ما را مکیده و خون تمام مستضعفین را ، آنان را به سزای این بی دینیشان و ظلم هایشان برسانم. البته با یاری تو به رهبری امام خمینی (ره) و ظهور حجت بر حق امام زمان (عج) و شهادت را خیلی دوست دارم اما پیش از هر چیز می خواهم قبل از شهید شدنم امامم را ببینم، و وصیت نامه ام را با نام تو شروع کرده ام زیرا توئی که می میرانی و توئی زنده کننده (یحیی و یمیت) و همه چیز نابود شدنی است به جز ذات مقدس تو. بنابراین هر قدمی که بر می دارم تنها توئی یاری کننده و نصرت دهنده. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی بهر تنم ساخته اند مادر عزیزم، می دانم که سالها رنج کشیده ای تا از جوانی که حاصل عمر توست ثمره ای ببینی ولی روزی دهنده خواست و ما تماماً از خدائیم و به سوی او خواهیم رفت.
همگی ما روزی از این جهان خواهیم رفت، به سوی الله رخت بر می بندیم. می دانم که شهادتم برای تو سخت است اما راهی است که خودم انتخاب کردم و آگاهانه در این راه قدم می گذارم و خواهیم جنگید تا روزی که موعودیتش پیش روست، این سفر که من آمده ام کمی به دلم آگاه شد که آخرین سفر من باشد و امکان دارد که من شهید گردم ولی در شهادتم بی تابی نکنی. مادر عزیزم: از تو می خواهم که خیلی صبور باشی، خودم می دانم و سالهاست که درک کردم که چقدر زحمت می کشی و بیشتر از هر کس که فکرت را می کنم تنها تو هستی زحمت کش. ولی اجرت با خدای کریم، انشاء الله در جهان آخرت با روی سفید با حضرت زهرا و حضرت زینب (س) روبرو خواهید شد و با سربلندی و افتخار و دارای عذر موجه از این که فرزندان حسین زمان را تنها نگذاشته ای و ندائی که 1300 سال پیش از حلقوم حسین بیرون آمد که "هل من ناصراً ینصرنی" لبیک گفته و حالا من (فرزندت) ، فرزندی که خون دل خورده ای تا او را رشادت بار آورده ای که می دانم چه آرزوها بر سر داری، ولی بدانید بیش از هر چیز الله مهمتر از هر کسی است من نمی توانم آرام بگیرم و راحت باشم ، تمام جوانان ایران باید مردانی جنگی و در درجه اول ایمان داشته باشیم، زیرا که اگر ایمان نداشته باشیم کارمان تمام خواهد بود. ایمان همان سلاحی است که سال اول انقلاب بود. الله اکبر الله اکبر بنابراین مادرم بی تابی نکن و این را بدان که اگر شهید گردم با سربلندی هر چه بیشتر به کارهایت ادامه بده و بدان که از بهترین مادرانی هستی که شهید می دهی و با شهامت بقیه برادرانم را به جبهه اعزام تا اماممان را یاری نمایند. برادران، برادران عزیزم همه شما را دوست دارم و می خواهم که به راهم ادامه بدهید تا من در آن جهان به وجود شما پیش خدا افتخار کنم و زمانی خوشحال می شوم که همه شما روزی جوان و شجاع و با ایمان باشید. برادران امکان دارد که جنگ طول بکشد پیروزی ما بیشتر است ، برادرانم ناامید نباشید و از شما خواهش دارم که خالصانه به سوی پروردگارتان بشتابید و نمازتان و خدایتان را هرگز فراموش نکنید و من به شما افتخار می کنم پس به من بعد از شهادتم بیشتر افتخار کنید. و اما تو ای خواهر عزیزم از تو خیلی توقع دارم که زینب زمان باشید که من نظاره گر آن باشم، می دانم که برایت سخت و گران است از دست دادن من، اما زینب را به خاطر بیاور که او هم بهترین عزیزش را تقدیم خدایش کرد. با تربیت کردن بچه ها می توانیم زینب ها و حسین ها بسازیم بنابراین بیشتر سعی کن که مادرم را کمک روحی دهی. اما ای دوستان و ای آشنائیان و ای یاران دوران تحصیلم و ای همکاران می دانید از شما فقط یک چیز را می خواهم و آن اینکه همیشه در راه الله و ادامه دهنده راه شهیدانمان باشید و خلاصه برایتان بگویم که اگر شما بی هدف باشید جواب خدا را چه خواهید داد. از شما می خواهم که به پا خیزید و اسلام را در سرتاسر جهان انتشار دهید و قرآن را یاری نمایید. اما سخنی با همسرم همسر عزیزم می دانم که همسر خوبی برایت نبودم و شاید گاهی اوقات تو را اذیت می کردم به امید اینکه مرا ببخشید و حلال نمایید و در مرگ من غمگین و ناراحت نباشید و به کمک مادرم بعد از من تنها وارثم و کسی که من او را بسیار دوست می دارم و پاره جگرم می باشد و نور دیده ام است یعنی پسرم مجتبی را آن طور که دلم می خواهد تربیت نمائی و او را با پرورش صحیح ، معارف احکام اسلام را به او بشناسید و موقعی که بزرگ شده می دانم از بابا می پرسد به او بگویید پدرت در راه خدا کشته شد و شهید گشت و عنوان شهادت را برای او بگویید و انشاء الله در موقع بزرگ شدن باید به یاری حق او در راه خدا در جنگ بیت المقدس شرکت نمایید. ولی ای دوستان و ای بچه های قلعه رئیسی الآن زمان، زمان امام حسین است و امام فرمود راهی جبهه ها شوید و بیایید از حسین و از حق حسین و حق پایمال شده ی مسلمین به خصوص ایران دفاع کنید و تنها شعار ندهید و نگویید الله اکبر ، الله اکبر، شعار به پایان رسید و مرحله، مرحله عمل است. عمل در جبهه های جنوب و عمل در جبهه های غرب بر علیه کفر، بر علیه امپریالیسم ، بر علیه کمونیسم. اما آخرین وصیتم به مردم این است که وحدت را حفظ نمایید و از تفرقه دور شوید، با منافقان در ستیز باشید و به آنهایی که دو بهم زن هستند و میان مردم تفرقه می اندازند مبارزه کنید و همیشه کلمه ی وحدت را شعار خود قرار دهید و به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید. برادران امیدوارم به یاری خدا منافقان و زورگویان و بالاخص خوانین در شما رخنه نکنند و بین شما تفرقه نیندازند و وحدت را همچنان حفظ نمایید و همانند سالهای اول انقلاب برای همدیگر بسوزید و بسازید. خدایا به آبروی زهرا (س) و به آبروی حسین خمینی را تا انقلاب مهدی (عج) نگهدار. بار پروردگارا ما را به راه راست هدایت و راهنمایی فرما و چشم ما را به جمال آقا امام زمان منور و روشن بگردان. بارالها، پروردگارا، خداوندا، معبودا، پرچم اسلام را در سراسر کشورهای دنیا به اهتزاز در بیاور. خدایا به آبروی فاطمه زهرا (س) خیلی دوست دارم که حرم ابا عبدالله الحسین علیه السلام را زیارت نمایم. ای خدا حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام را آزاد و زیارتش را نصیب کلیه مردم ایران بگردان. خدایا به آبروی فاطمه زهرا (س) پرچم کفر را در سراسر دنیا سرنگون و پرچم اسلام را برافراشته و به اهتزاز در بیاوری. خدایا قلب ما را با نور ایمان منور و روشن بگردان گناهان ما را ببخش و بیامرز والسلام (سید یوسف دانشخواه) «نامه فرزند شهیددانشخواه به رهبر فرزانه انقلاب» خدمت آقای بزرگم رهبر عزیز و بزرگوار کشورم ایران سلام عرض می کنم ایرانی که همیشه دوست دارم روزی مثل پدرم در راهش کشته شوم پدرم و تمام شهیدان این کشور با خون خود ثابت کردند که هیچ وقت هیچ بیگانه ای نمی تواند به کشور ما ایران عزیزمان حمله کند و بر آن ظلم کند و زور بگوید. من سید مجتبی دانشخواه فرزند شهید سید یوسف دانشخواه که سالهای سال از داشتن پدرم بی بهره بودم ولی کسانی بودند که جای پدر را برای من پر کنند ولی با این وجود همیشه جای خالی پدر حس می کردم و هیچ وقت ناراحت نمی شوم زیرا پدرم رفت برای عزت و بزرگی کشورم و برای دفاع از اسلام برای دفاع از ناموس و خاک کشورم ، پس من افتخار می کنم زیرا خانواده من توانست دین خود را به این کشور و اسلام ادا کند. پدرم در سال 64 در فاو شهید شدند و در آن زمان من دو سال داشتم. پدرم در وصیت نامه اش نوشت که دوست دارم پسر مجتبی برای افتخار اسلام و کشورش تلاش کند و من هم دوست دارم مثل پدرم برای بزرگی کشورم بجنگم و تا جایی که حتی کشته شوم، توی این دنیای بزرگ و بی کران من بعضی از آدمها را خیلی دوست دارم یکی پدرم بود و یکی آقای بزرگم (با اجازه) پدر بزرگم آقای سید علی خامنه ای است و می توانم بگویم که او را به قدر دنیا دوست دارم هر روز از خدا می خواهم که خدایا آیا روزی می رسد که من خودم را اسکورت آقای خامنه ای ببینم و ببینم که دارم از پدرم محافظت می کنم. به جد بزرگوارمان حضرت رسول اکرم(ص)، به پهلوی شکسته مادر سادات فاطمه زهرا (س)، به جگر سوخته و تکه تکه حسن و لب تشنه حسین و دستان بریده ابوالفضل العباس و به آقای بزرگم مهدی صاحب الزمان بزرگترین آرزویم این است که روزی محافظ شما بشوم همیشه از خدا این آرزو را داشتم که خدایا روزی برسد که بتوانم به نحوی مثل پدرم دین خود را به کشورم و آقای خامنه ای ادا کنم پس با توجه به علاقه ای که به شما دارم دوست دارم محافظ شخصی شما باشم این حرفها را با جان و دل با تمام وجودم نوشتم.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: خیلی دوست دارم الله اکبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۹۰۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادی از اسکوییِ فقید؛ صدای ماندگار ورزش
آخرین وضعیت جسمانی مسعود اسکویی گوینده خاطرانگیز رادیو ورزش سلامتی او را رو به بهبودی نشان میداد و همه منتظر بودند صدایِاو را یک بار دیگر از موجِ رادیو ورزش بشنوند اما روز معلم خبر آمد صدایِ ماندگار دارفانی را وداع گفت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صدایش صلابت بسیاری داشت و هر شنوندهای را میخکوب میکرد. کافی بود مخاطب پای گزارشهای ورزشی او بنشیند، آن وقت بود که از هیجان گزارشهای ورزشی استاد اسکویی به وجد میآمد. بیراه نیست بگوییم که ورزش دوستان و دوستداران ورزشی از چند دهه قبل با صدای استاد اسکویی عجین شدهاند و به عشق او گزارشهای ورزشی را میشنیدند.
امروز این استاد که به صدای خاص در رادیو شهره بود را از دست دادیم و اهالی رادیو به سوگ نشستند. شادروان شاگردان بسیاری را در رادیو تربیت کرد و به حرفهای بودن در رادیو زبانزد بود.
مسعود اسکویی درگذشتبه رسم یادبود با چند همکاران و دوستان قدیمی اش گفتوگو کردیم که در ادامه از نظرتان میگذرد:
به جوانان آموخت
خسرو والیزاده، گزارشگر و کارشناس ورزش فوتبال در رادیو ورزش ضمن تسلیت به اهالی رادیو گفت: درگذشت استاد را به اهالی رادیو تسلیت میگویم. وقتی این خبر را شنیدهام خیلی ناراحت و متأثر شدم. روز گذشته با اینکه ساعت ملاقات تمام شده بود اما به دیدن استاد اسکویی به بیمارستان رفتم. شاید آخرین فردی بودم که قبل از فوت استاد به دیدنش رفتم. خیلی متأسفم که این هنرمند را از دست دادیم.
وی که از نزدیکان استاد اسکویی است، درباره این گوینده فقید میگوید: آشنایی ما با استاد به اواخر سال 1358 بعد از انقلاب اسلامی برمیگردد. زمانی که وارد کار رسانه شدم، استاد اسکویی را میشناختم. از همان سالها با یکدیگر دوست بودیم. استاد یکی از مشوقهای من برای ورودم به رادیو بود. یکی از برنامههایی که افتخار داشتم نزد استاد باشم «صدای وزش» رادیو تهران بود که بعدها از رادیو جوان پخش شد. پس از افتتاح رادیو ورزش هم از سال 1378 از این شبکه روی آنتن میرفت. حدود 25 سال با برنامه «صدای ورزش» در کنار استاد اسکویی بودم. البته برنامههای دیگر هم در خدمت استاد بودم. به شخصه خیلی از استاد آموختم، به عنوان بزرگترین و قدیمیترین عضو رادیو خیلی از استاد آموختیم.
والیزاده با اشاره به ویژگیهای اخلاقی استاد اسکویی، تأکید کرد: بسیار محترم و خانواده دوست بود. خیلی به همکاران به ویژه به جوانان کمک میکرد. بیش از 30 سال با استاد کار کردم. او تجربیاتش را به همه منتقل میکرد. امروز که روز معلم است استاد دارفانی را وداع گفت. استاد اسکویی آدم بیحاشیهای بود و صدایش به عنوان گزارشگر و گوینده همیشه ماندگار خواهد ماند.
چشم امید به بازگشت او داشتیم
در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رییس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. در پیام پیمان جبلی آمده است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوشهایمان را بنوازد.
در گفتوگو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمیشد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیتهای جوانانمان در المپیک پیشرو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم اما در برابر تقدیر الهی چه میشود کرد.
درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسئلت میکنم.
اسکویی، شاگردان بسیاری را برای صدا تربیت کرد
علی بخشیزاده معاون صدا در پیامی درگذشت مسعود اسکویی را تسلیت گفت. در پیام او آمده است: مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یاد ماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت.
تعهد، اخلاق حرفهای، شور و اشتیاق وصفناپذیر ایشان به ورزش و عشق بیحد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسلهای آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود.
درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم.
او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلبهایمان زنده خواهد ماند.
عاشق ورزش و رادیو بود
علی شاکری، کارشناس والیبال و هندبال رادیو ورزش از دوستان و همکاران قدیمی این گوینده فقید، خاطرنشان کرد: کارم را با آقای اسکویی از سال 1372 شروع کردم. من که تازه کار بودم و استاد هم پیشکسوت ما. در برنامه «عصرانه» با استاد اسکویی آشنا شدم. البته از قبل سابقه و آوازه شان را شنیده و شناخت داشتم. تا اینکه کمکم با گزارشگری والیبال کارم را در کنار او شروع کردم. این همکاری تا شروع رادیو ورزش ادامه داشت اما با افتتاح این شبکه ارتباط ما خیلی جدّیتر شد. «جهان ورزش والیبال» یا «صبح ورزش» را در کنار هم بودیم. گاهی شادروان اسکویی مجری و من هم کارشناس بودم و بالعکس. قبل از این که او در بستر بیماری بیفتد با هم کار میکردیم.
وی ادامه داد: او خیلی انسان رئوف، مهربان، دوست، مشوق و متواضع بود. غرور و تکبر نداشت و بیریا کارش را با عشق انجام میداد. عاشق میکروفن بود. رابطه پدر و پسری داشتیم. خیلی خوب ارتباط برقرار میکرد. خیلی از استاد آموختم. استاد اسکویی بزرگتر و راهنمای خوبی برای ما بود.
جایش همیشه سبز خواهد بود
میرزا شفیع، کارشناس ورزش و یکی از دوستان قدیمی مرحوم استاد اسکویی تصریح کرد: مرحوم اسکویی از پیشکسوتانی بود که این افتخار نصیب من شد که در نشریات همکاری داشته باشیم. در رادیو ورزش هم 22 سال با هم همکار بودیم. حتی همسفر هم بودیم. استاد دو فرزند پسر داشت که هر دو فرزندش هم در کانادا زندگی می کنند. زمانی که استاد اسکویی برای دیدن فرزندانش به کانادا رفته بود با همدیگر همسفر بودیم.
وی با اشاره به ویژگیهای اخلاقی پیشکسوت خوش صدای رادیو ورزش، بیان کرد: استاد علاقه مند بود همه در کارشان پیشرفت کنند. او یاری صمیمی و یک پدر برای همه بود. بدون تردید استاد اسکویی در رسانه ملی اسطوره بود. همه خاطرات خوبی از استاد دارند. همیشه با روی باز و انرژی مثبت با همه صبحت میکرد. خیلی پرتلاش بود، هیچ وقت از کار دست نکشید و عاشق کارش بود. با رفتن او خلا بزرگی در رادیو ورزش به وجود میآید. صدای مسعود اسکویی برای همیشه ماندگار است و جایش برای همیشه سبز خواهد بود.
با تجربه همراه با صدایی خاص
صدرالدین کاظمی، کارشناس همه رشته های ورزشی که به عنوان گزارشگر کشتی با مرحوم اسکویی برنامه «صبح و ورزش» را به مدت دو ساعت اجرا میکرد، گفت: تقریبا به مدت 40 سال است که همدیگر را می شناسیم. روابط ما صمیمی بود و با استاد انس و الفت داشتیم.
کاظمی در ادامه اضافه کرد: مرحوم اسکویی شخصیت منحصر به فردی داشت. از نظر جنس صدا، تک و خاص بود.هر فردی این قدرت، حجم صدا و شیرینی صدا را نداشت. با تجربه بود و همه مراحل آکادمیک کار را در داخل و خارج از کشور فرا گرفته بود. صدایش متفاوت بود. همچنین معلومات و اطلاعات لازم را در رشته ورزشی خصوصاً چند رشته ورزشی و درصدر آنها والیبال داشت. ضمن اینکه گزارشهای ورزشی را خیلی عادلانه قضاوت میکرد.
مسعود اسکویی مجری و مفسر ورزش رادیو وتلویزیون امروز در 85 سالگی دارفانی را وداع گفت. وی مدتی پیش به دلیل شکستگی ناحیه پا و لگن در بیمارستان لاله عمل جراحی شده و مدتی در بخش مراقبت های ویژه به سر میبرد. وی از سال 1345 به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا 57 سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را داشت. اسکویی از جمله پیشکسوتان خوش نام و خوش صدای رسانه ملی به شمار میرفت که تعصب و غیرت تحسین برانگیزی به رادیو و خصوصاً حوزه ورزش داشت.
مریم رستمی مدیر رادیو ورزش بانوان زمان مراسم تشییع استاد فقید مسعود اسکویی را یکشنبه 16 اردیبهشت از مسجد بلال صدا و سیما اعلام کرد.
انتهای پیام/